Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

نام کاربری:
کلمه عبور:


عضویت در سایت

بازیابی رمز عبور

برآورد قیمت کیلوگرم و تومان می باشد.

شما در حال مشاهده ی قیمتهای هفته ی گذشته هستید
با عضویت در سایت قیمت های روز را مشاهده کنید












جانشینی پوتین

جانشینی پوتین

جانشینی پوتین 

در سال۱۹۹۲، فرانسیس فوکویاما(عالِم و اندیشمند علوم سیاسی در «موسسه مطالعات بین‌‌المللی فریمن اسپوگلی» در دانشگاه استنفورد) کتاب بسیار محبوب و بسیار تاثیرگذار و پرفروش «پایان تاریخ و آخرین انسان» را منتشر کرد. او با خطر ساده‌‌سازی بیش از حد، اساسا استدلال می‌‌کرد که مبارزه بین ایدئولوژی‌‌ها به پایان رسیده و جهان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، در آستانه لیبرال دموکراسی و بازار آزاد قرار گرفته است.
فوکویاما اکنون در «موسسه مطالعات بین‌‌المللی فریمن اسپوگلی» در دانشگاه استنفورد، در اواسط اوت با سردبیر اجرایی مجله «بولتن» یعنی «دن درولت جونیور»، درباره اینکه چگونه تفکر او از آن زمان تاکنون تکامل یافته و تغییر کرده است به گفت و شنود پرداخت. این گفت و شنود در ۹نوامبر۲۰۲۲ در این مجله منتشر شد. او درباره برخی مفروضه‌ها البته دیدگاهش همان بود. فوکویاما پیش‌‌بینی می‌‌کند که با وجود اینکه ولادیمیر پوتین، رئیس‌‌جمهور روسیه در ابتدا روند به سمت لیبرال دموکراسی را تغییر داد؛ اما شاهد شکست‌ها و عقبگردهای بیشتری خواهد بود. تاکنون هیچ‌یک از رویاهای دوست‌داشتنی پوتین- اینکه اوکراین به زیر یوغ روسیه کشیده شود، کشورهای بی‌طرف میان خود با ناتو فاصله بگذارند، اروپای شرقی کمتر دموکراتیک شود- جامه عمل نپوشیده است. اما فوکویاما می‌‌گوید، دیگر اقتدارگرایان به اصطلاح پوپولیست همچنان در سراسر جهان - از جمله در ایالات متحده- در حال ظهور هستند.
روس‌‌ها این را می‌‌دانند و می‌‌دانند که «استفاده اول» از سلاح‌‌های هسته‌‌ای با احتمال انتقام‌‌جویی مواجه می‌‌شود - چه با قوای هسته‌‌ای چه با نیروهای متعارف - و همه این سناریوها احتمال بدتر شدن وضعیت را برای روسیه به دنبال دارد. بنابراین تا زمانی که شما یک رهبری منطقی در روسیه داشته باشید، من فکر می‌کنم که این امر ادامه خواهد داشت. دلیل دومی که فکر می‌‌کنم آنها به این شکل حمله نخواهند کرد این است که در طول جنگ، در واقع هیچ نشانه‌‌ای مبنی بر اینکه در حال آماده شدن برای تشدید اوضاع به این شکل هستند، ارائه نکرده‌‌اند. منظورم این است که اگر آنها می‌‌خواستند این کار را انجام دهند، همه شاخص‌‌های زیادی را می دیدید، مانند اینکه روس‌‌ها شروع به خارج کردن این سلاح‌‌ها از انبار، انتقال به سطوح بالاتر هشدار و غیره کرده‌اند و هیچ‌کدام از اینها حتی پس از غرق شدن مسکوا اتفاق نیفتاده است. منظورم این است درحالی‌که از آستانه‌های زیادی عبور شده، اما روس‌ها در واقع کاملا محتاطانه عمل کرده‌اند.
وی در ادامه می نویسد:آنها آدم‌های «ستیزه دوست»ی نیستند با این حال، فکر می کنم که دولت بایدن محتاطانه عمل کرده است. از همان ابتدا، آنها گفتند که قصد ندارند یک منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین اعمال کنند؛ زیرا یک منطقه پرواز ممنوع مستلزم حمله به اهداف روسیه، هم در هوا و هم در پایگاه های روسیه است. من فکر می‌‌کنم این ترس واقعی وجود دارد که به محض عبور از این آستانه - جایی که ایالات متحده یا ناتو مستقیما به هدف روسیه حمله ‌‌کنند - به نوعی واکنش روسیه نیاز دارد. به همین دلیل است که ایالات متحده از تشدید این وضعیت خودداری کرده است.
متاسفانه، این رژیم‌های پوپولیست بسیار انعطاف‌پذیر هستند. به اسد در سوریه یا نیکلاس مادورو در ونزوئلا نگاه کنید. سوریه و ونزوئلا در ثبت رکوردهای جهانی در تعداد پناهندگان پهلو به پهلوی هم حرکت می‌کنند؛ آنها هر یک بیش از 4میلیون نفر را به پناهندگی کشاندند. با این حال، اینها هنوز در قدرت هستند. بنابراین من فکر نمی‌‌کنم که هیچ نوع شکست خودکاری وجود داشته باشد که پوتین را مجبور به خروج کند، اگرچه گمانه‌‌زنی‌‌های زیادی وجود دارد. بی‌تردید، اگر شما از نخبگان روسی یا در سرویس‌‌های امنیتی هستید و می‌‌توانید ببینید که چگونه توسط اوکراین تحقیر شده‌اید، بسیار ناراحت خواهید شد. اما در سیاست بسیار سخت است بدانیم که چه زمانی این ناراحتی به عمل تبدیل می‌شود؛ زیرا این بسیار خطرناک است. بسیاری از احساسات ملی‌گرایی و غرور ملی و غیره دخیل هستند. بنابراین من هیچ پیش‌‌بینی درباره بقای پوتین نمی‌‌کنم، جز اینکه بگویم نمی‌‌توانیم روی رفتن او توسط هر اتفاقی که در میدان جنگ اتفاق می‌‌افتد، حساب کنیم.
یکی از مشکلات روسیه این است که این کشور چیزی است که ما عالمان علوم سیاسی آن را «رژیم‌های شخص‌گرا» می‌‌نامیم؛ به این معنی که این رژیم بر اساس نهادهای قوی ساخته نشده است که در آن شما یک خط جانشینی روشن و قانون اساسی داشته باشید. منظورم این است که آنها یک قانون اساسی و یک خط تئوریک جانشینی دارند؛ اما به‌طور واقعی، اگر پوتین فردا بر اثر سکته قلبی بمیرد، در میان این همه الیگارشی قدرتمند و روسای سرویس های امنیتی و... مبارزه دیوانه وار برای قدرت به راه می‌افتد. روش منظمی برای نظارت بر آن وجود نخواهد داشت.

لطفاً برای ارسال نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود بشوید
اگر تاکنون ثبت نام نکرده اید ، روی این لینک کلیک کنید